برگزاری جمع خوانی کتاب در مدرسه عترت شهرک امام حسین اسلامشهر

ساخت وبلاگ

20 فرودین سالروز شهادت مرتضی آوینی



نويسنده :سحر فیضی

تاريخ: شنبه بیستم فروردین ۱۴۰۱ ساعت: 8:19

برگزاری جمع خوانی کتاب در مدرسه عترت شهرک امام حسین اسلامشهر...
ما را در سایت برگزاری جمع خوانی کتاب در مدرسه عترت شهرک امام حسین اسلامشهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : libshahriar بازدید : 40 تاريخ : شنبه 10 دی 1401 ساعت: 14:12

برگزاری نشست کتابخوان کتابخانه ای در کتابخانه استاد شهریار اسلامشهر به همت سحر فیضی کتابدار کتابخانه، نشست کتابخوان کتابخانه ای دی ماه با حضور اعضای فعال در کتابخانه عمومی استاد شهریار شهرستان اسلامشهر برگزار شد. به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخ برگزاری جمع خوانی کتاب در مدرسه عترت شهرک امام حسین اسلامشهر...ادامه مطلب
ما را در سایت برگزاری جمع خوانی کتاب در مدرسه عترت شهرک امام حسین اسلامشهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : libshahriar بازدید : 138 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 19:30

معرفی کتاب: من نبودم دستم بود از سری کتاب های کتابخوان بهمن ماه 96 کتاب من نبودم دستم بود  از لعیا اعتمادی است که توسط انتشارات جمال در 28 صفحه به چاپ رسیده است. شاید شما هم با این موقعیت برخورد کرده باشید که کودک شما اشتباهی مرتکب شود و آن را انک برگزاری جمع خوانی کتاب در مدرسه عترت شهرک امام حسین اسلامشهر...ادامه مطلب
ما را در سایت برگزاری جمع خوانی کتاب در مدرسه عترت شهرک امام حسین اسلامشهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : libshahriar بازدید : 136 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 19:30

برگزاری مسابقه نقاشی و رنگ آمیزی در کتابخانه عمومی استاد شهریار اسلامشهر همزمان با ایام یوم الله دهه فجر صورت پذیرفت: برگزاری مسابقه نقاشی و رنگ آمیزی در کتابخانه عمومی استاد شهریار اسلامشهر به همت کتابداران کتابخانه استاد شهریار اسلامشهر و همزمان برگزاری جمع خوانی کتاب در مدرسه عترت شهرک امام حسین اسلامشهر...ادامه مطلب
ما را در سایت برگزاری جمع خوانی کتاب در مدرسه عترت شهرک امام حسین اسلامشهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : libshahriar بازدید : 135 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 19:30

معرفی کتاب: سار کوچولو نمی تواند پرواز کند از سری کتاب های کتابخوان اسفند ماه 96 کلوین یک سار است که همراه گروهی از سارها زیر لبه ی بام انباری قدیمی زندگی می کند. او با سارهای دیگر تفاوت دارد. هنگامی که آن ها به دنبال شکار و پیدا کردن آب و دانه اند برگزاری جمع خوانی کتاب در مدرسه عترت شهرک امام حسین اسلامشهر...ادامه مطلب
ما را در سایت برگزاری جمع خوانی کتاب در مدرسه عترت شهرک امام حسین اسلامشهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : libshahriar بازدید : 118 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 19:30

کتابخانه گردی در کتابخانه های عمومی شهرستان اسلامشهر

همزمان با 17 اسفند سالروز تاسیس نهاد کتابخانه های عمومی کشور طرح کتابخانه گردی در کتابخانه های عمومی امیرالمومنین و مصطفی خمینی اسلامشهر صورت می گیرد.

نويسنده :سحر فیضی

تاريخ: یکشنبه سیزدهم اسفند ۱۳۹۶ ساعت: 14:51

برگزاری جمع خوانی کتاب در مدرسه عترت شهرک امام حسین اسلامشهر...
ما را در سایت برگزاری جمع خوانی کتاب در مدرسه عترت شهرک امام حسین اسلامشهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : libshahriar بازدید : 138 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 19:30

برگزاری جمع خوانی کتاب در مدرسه عترت شهرک امام حسین اسلامشهر...
ما را در سایت برگزاری جمع خوانی کتاب در مدرسه عترت شهرک امام حسین اسلامشهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : libshahriar بازدید : 133 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 2:45

همزمان با ولادت امام حسن عسگری کتاب غروب خورشیدکه به بررسی زندگی امام حسن عسگری (ع) می پردازد معرفی می گردد :امام حسن عسگری (ع) در هشتم ربیع‌الثانی سال 232 هـ در مدینه متولد شد. القاب مشهور آن حضرت: عسگری، سراج و ابن الرضا، و کنیة ایشان «ابومحمد» است. مدت امامت ایشان شش سال بود که در عصر زمام‌داری معتضد، مهتدی و معتمد عباسی سپری شد. ایشان سرانجام با نیرنگ معتمد عباسی مسموم شد و به شهادت رسید. کتاب حاضر، از سری کتاب‌های «چهارده آفتاب»، با عنوان «غروب خورشید در سامرا» است که در آن به بررسی دوران زندگی امام حسن عسگری (ع) پرداخته شده است.نوشته شده توسط سحر فیضی در ساعت 13:39 | لینک  |  برگزاری جمع خوانی کتاب در مدرسه عترت شهرک امام حسین اسلامشهر...ادامه مطلب
ما را در سایت برگزاری جمع خوانی کتاب در مدرسه عترت شهرک امام حسین اسلامشهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : libshahriar بازدید : 181 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 2:45

بعضی کتاب‌ها را که دست می‌گیری دلت نمی‌خواهد آن را زمین بگذاری و تا تمام نکنی و سر کار شخصیت‌های قصه در نیاوری خیالت راحت نمی‌شود. حال دسته دیگری کتاب نیز هست که علاوه بر این بعد از اینکه تمام شد دلت نمی‌خواهد آن را به کسی بدهی و دوست داری کتاب را برای خودت نگه‌داری.رمان «عاشقی به سبک ون‌گوگ» اثر محمدرضا شرفی‌خبوشان، یکی از کتاب‌هایی است که ممکن است پس از روبرو شدن مخاطب با آن هرکس را به یک دلیل جذب کند. گزیده متن سگ انگار که جانی تازه گرفته باشد، دوباره زوزه کشید. توی ماشین، سیاهه دو نفر معلوم بود که انگار خیال پایین آمدن نداشتند. اگر می‌خواستند تا حالا آمده بودند پایین. چرا هر سه نفرشان درها را باز نکردند و نریختند یک‌باره پایین که بروند سراغ دخمه؟ چی گفته بود عبدالله پشت تلفن؟ گفته بود سرتیپ افتاده است توی چاه و مرده است؟ یا این که زنده است و بیایید که ببینیم چه کار باید بکنیم؟ نه، مثل این که نمی‌خواهند توی بلیزر، همان‌طور بمانند و منتظر گوریل بشوند. یک نفرشان در را باز کرده و آمده پایین. می‌خواهد سیگارش را آتش بزند. این انگار همانی است که دو شب پیش، از توی گل‌خانه دیدم؛ همان که مثل الآن، زیر سیگارش فندک می‌زد و خاموش می‌شد. حالا بی‌خیال سیگارش می‌شود و سرش را می‌کند از پنجره باز بلیزر تو و با یک نفر دیگر که توی ماشین نشسته است، صحبت می‌کند. این رمان که در جایزه ادبی جلال آل‌احم برگزاری جمع خوانی کتاب در مدرسه عترت شهرک امام حسین اسلامشهر...ادامه مطلب
ما را در سایت برگزاری جمع خوانی کتاب در مدرسه عترت شهرک امام حسین اسلامشهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : libshahriar بازدید : 180 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1396 ساعت: 23:43

ماهی‌ها پرواز می‌کنند» عنوان رمانی از مریم بصیری در چهارده فصل است . این اثر رمانی دینی است که با رگه‌های طنزی در جابه‌جای کتاب، مخاطب را با نگاهی دیگر به سفری زیارتی می‌برد. نکته قابل توجه این اثر نگارش آن با زاویه دید دوم شخص است و به ماجرای دختری معمار می‌پردازد که در سفر حج تنها در بند ویژگی‌های معماری اسلامی است. «نزدیک باب الزیاره یکی از آن عرب‌های چشم دریده با دشداشة کوتاه، پاهای لخت و صندل برق‌برقیش در حالی‌که آدامس می‌جود، با صدای گرفته و زمختی «اهلاً و سهلاً» می‌گوید. - مَن فتاه جمیله الایرانی! اَنا احبک! تعال معی! بعد هم هدفن را از گوشش بیرون می‌آورد و صدای آهنگ عربی از آن بیرون می‌زند. بوی ادکلن کریستین دیورش گیجت می‌کند. لحظه‌ای می‌مانی تا مشتی حواله‌اش کنی، یا ببینی حرف حسابش چیست. مرد عِقالش را روی سرش جابه‌جا می‌کند و عینک دودی شیشه‌آتشیش را از چشم برمی‌دارد. چشمان سرخ آتشین کاووس، چشمان آبی‌ات را هدف می‌گیرد. خیلی زود قول بی‌محلی کردنت به کاووس یادت می‌رود و ناگهان پقی می‌زنی زیر خنده و کمی عقب می‌روی تا درست و حسابی براندازش کنی. خبری از شلوار جین آبی و تی‌شرت سبز چسبان و کوله‌پشتی‌اش و صدالبته آن خط ریش تازه‌رستة زیر لبش نیست. صدایش دوباره می‌شود همان صدای همیشگی و می‌گوید: «خنده‌دار شدم؟ پیرهن رامینه، برا من کوتاهه.» - چی شد هوس کردی عرب شی. ویدا ببینه کفری می‌ش برگزاری جمع خوانی کتاب در مدرسه عترت شهرک امام حسین اسلامشهر...ادامه مطلب
ما را در سایت برگزاری جمع خوانی کتاب در مدرسه عترت شهرک امام حسین اسلامشهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : libshahriar بازدید : 176 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 1:32